فقدان اصلاحات اجتماعی مؤثر در ایران :

طی یک نظرسنجی از دوستان عزیز سوال شده بود که چرا اصلاحات در ایران جواب نمیدهد ؟! یا به تعبیری موفق آمیز نیست؟! بعضی از دوستان لطف کردند و به این سوال پاسخ دادند . از تک تک این عزیزان تشکر و قدر دانی میکنم.از جمله : آقای دکتر مهدی فرهانی منفرد، سر کار خانم نرگس صفار ، سرکار خانم مرمر مشفقی ، آقای دکتر حسن حضرتی ، آقای حسین رهبریان ، آقای مهندس سید محمد مجابی ، سر کار خانم فاطمه رستمی و آقای دکتر عبدالرحیم قنوات .

 دوستان عزیز ، در چند پست به پاسخ های این نظرسنجی که دوستان عزیزم لطف کردند و جواب دادند، پرداخته می شود . به امید ، ایرانی سربلند و آزاد....

 

پاسخ جناب آقای دکتر مهدی فرهانی منفرد :

چرا اصلاحات در ایران پیروز نمیشود ؟ تا زمانی که مفهوم دو کلمه برایم روشن نشود نمی توانم به این پرسش پاسخ دهم . کدام اصلاحات و کدام پیروزی ؟ این سوال ابعاد متنوعی دارد و از زوایای مختلفی می توان بدان پاسخ داد : علم سیاست ، جامعه شناسی ، مردم شناسی و تاریخ .

 من اگر پاسخی برای این پرسش داشته باشم از منظر علم تاریخ خواهد بود . اصلاحات در آغاز حرکت تاریخی خود کاملا بعد حکومتی و سیاسی داشت و در ابعاد سیاسی و نظامی خلاصه می شد . اصلاحات با این تعریف یعنی تغییر دادن شرایط حاکمیت ، که البته گاهی ایجاد تغییراتی در طبقات متوسط و فرودست جامعه را هم اجتناب ناپذیر می کند . چنین اصلاحاتی که آن را اصلاحات درون حاکمیت می نامیم. عموما از جامعه و طبقات مختلف اجتماعی به عنوان وسیله استفاده میکند و بس . تغییرات اجتماعی و فرهنگی در این الگو با هدف بهبود شرایط حاکمیت صورت می پذیرد و پیروزی یا شکست آن نیز تحکیم حاکمیت یاتضعیف آن است .مثال تاریخی من در این زمینه ، اصلاحات دوران حکومت مغولان در ایران است . اصلاحاتی که موج اصلی آن در دوران حکومت سلطان محمود غازان(حک: 703-694) آغاز شد و نظریه پرداز و مجری آن وزیر ایرانی غازان، خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی بود. رشیدالدین فضل‌الله بر این باور بود

ادامه مطلب ...